اگر میتوانستم تو را از غمها دور نگه میداشتم و کاری میکردم که هیچگاه اشک از چشمانت سرازیر نشود مگر برای خنده های بدون وقفه، اگر میتوانستم تو را از سختی ها دور نگه میداشتم و دنیا را همیشه به کامت میگرداندم، اگر میتوانستم کاری میکردم که هیچگاه اسیب نبینی و دلت نشکند، اگر میتوانستم کاری میکردم که هیچگاه ناامید نشوی، اگر میتوانستم خیلی کارها برایت میکردم، اما نمیتوانم. من نمیتوانم دنیا و قوانین دنیا را تغییر دهم؛ نمیتوانم کاری کنم که پیر نشوی، که طرد نشوی، که اشتباه نکنی که اسیب نبینی......
پونه مقیمی