37-رفاقت

اوج فــلک ســتاره چــیدن سخت اســت

دور از چشــم مــنی و تو را دیدن سخت اســت

ای دوســـت  که بی تو زندگی کردن زندان اســت

بــدان که از تــــو دل بریدن همینجاهم سخت اســت

بدانــیم؛

دلامــون بــزرگه تـنگ ش نـــکنیم

زندگــــی آســونه ســـخت ش نـــکنیم

رفاقــت قشــنگه، تـرک ش نــکنیم

 

6-رفاقت

دررفاقت رسم ما جان دادن است
هر قدم را صد قدم پس دادن است

هرکه بر ما تب کند جان میدهیم
ناز او را هرچه باشد میخریم

هر چند که از آینه بی رنگ تر است
از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است

کس نمی داند در این بحر عمیق،
سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق

من همین دانم که در این کوی و بر،

هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق

5-رفاقت

*****خدای ما بمان*****
از دیدگانی تار ...
می نویسیم ...
برای تو و برای دل !
امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستیم.....
تو هستی ! ....
در تار و پود لحظاتمان...
چشمانمان را از مامگیر...
بگذار تا جان داریم برای تو بنویسیم ....
تویی که مهربانترینی
دریاب حال مارا که....
از وصف حالمان عاجزیم و خسته...
صبر را به ما هدیه کن !
کریما

بگذار دست یابیم به هر آنچه که دلمان با
او آرام میگیرد و مگذار ! گناه کنیم....
مواظبمان باش !
مواظب این روح های بی قرار و تنهایمان باش !

ای بی کران مهربان !...
عاشقیم بر تو و هر آنچه که به ما هدیه می کنی !
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایمان هدیه کن ...
ای قدرتمند بی نهایت دوستت داریم ...
تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ...
با ما بمان....خدا....با ما بندگانِ تنها