هزار سال پیش
شبی که ابر اختران از دوردست
میگذشت از فراز بام من
صدام کرد...
چه آشناست این صدا
همان که از زمان گاهواره میشنیدمش
همان که از درون من صدام میکند
هزار سال میان جنگل ستارهها
پی تو گشتهام
ستارهای نگفت کزاین سرای بی کسی،
کسی صدات میکند؟
هنوز دیر نیست...
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست
عزیز همزبان
تو در کدام کهکشان نشستهای؟
هوشنگ ابتهاج
بگذار هر ثانیه،
حالِ تو خوب باشد.
بگذار رفتنی ها بروند و
ماندنی ها بمانند.
تو لبخندت را بزن،
انگار نه انگار...
حالِ خوبِ خودت را به هیچ اتفاق
و شرایط و شخصی گره نزن!
بی واسطه خوب باش،
بی واسطه شادی کن و
بی واسطه بخند...
شک نکن؛
تو که خوب باشی؛
همه چیز خوب می شود.
زندگی خیلی کوتاه است!
قوانین را کنار بگذار!
بدی ها را ببخش!
آهسته و طولانی ببوس ...
یک عاشق واقعی باش ...
تا میتوانی بخند، و هیچ وقت از چیزی
که بر روی لبانت خنده نشانده، پشیمان نشو ...
مارک توایجون
طرز فکر و نوع برخورد هر آدمی در طول یک رابطه با هم فرق می کند .
بعضی ها معتقدند باید بی نهایت محبت کرد ، عشق ورزید ، دوست داشت و دوست داشته شد …
اما عده ای دیگر محافظه کارند . با احتیاط رفتار می کنند و با حساب و کتاب عشق می ورزند ...
بعضی ها می گویند که محبت زیاد در یک رابطه ، پایبندی می آورد
و عده ای دیگر فکر می کنند مهربانی زیاد ، آدم ها را دلزده می کند …
و این ، بستگی به تجربه هر کسی از عشق دارد …
اما در واقع هیچ انسانی در دنیا نیست که از محبت بدش بیاید و از دوست داشته شدن ناراحت شود
ولی میزان وفاداری هر آدمی ، بستگی به منطقش دارد . به ظرفیت و البته به مقدار لیاقتش ...
پس نباید همه آدمها را به یک چشم دید و قضاوت کرد .
اگر در یک رابطه از کسی بی مهری دیده اید ، برای همیشه خودتان را از لذت عشق ورزیدن محروم نکنید ...
شما خودتان باشید
و از محبت کردن نترسید …
و مطمئن باشید اویی که باید ، می ماند.
فرشته رضایی
لعنتیها میخوان فرار کنن، میخوان فراموش کنن و وقتی هم میبینن به اندازه کافی دور شدن، بی مقدمه میگن: ممنون، پیاده میشم!
روزبه معین
حسِ درختی تک و تنها
گرفتارِ سرما و بوران، طرد شده از همگان،
دلخوش به محبت رهگذران،
چه حسِ آشناییست!
یه جاهایی اشتباه کردی چون برات لازم بود، یه روزایی اعتماد کردی و ضربه خوردی چون باید درس میگرفتی، یه موقع هایی به روابط سمی و نامناسب وارد شدی و دلت شکست چون نیاز به تجربه داشتی... ولی نباید خودتو به خاطرش سرزنش کنی؛ چون تمام اشتباهات بخشی از مراحل رشد تو بوده! مراحلی که باید ازشون عبور کنی تا شخصیتت رشد کنه و به کسی که میخوای و واقعا باید باشی تبدیل بشی. پس لطفا خودتو سرزنش نکن چون تو با اشتباهاتت تعریف نمیشی و تمام این مسیر بخشی از مراحل رشد و تکامل توعه تا خودتو بشناسی و بدونی از زندگیت چی میخوای... پس سخت نگیر رفیق، قدرِ خودت و لحظات زیبای زندگی رو بدون و ازش لذت ببر
سکه ها همیشه
سر و صدا می کنند
اما پول های کاغذی
همواره ساکت اند
وقتی
ارزش شما زیاد می شود
ساکت و فروتن باقی بمانید...
مانند یک عقاب باشید ...
وقتی باران می بارد همه ی پرندگان به سوی پناهگاه پرواز میکنند
بجز عقاب که برای دور شدن از باران در بالای ابرها به پرواز در می آید .
مشکلات برای همه وجود دارند اما طرز برخورد با آن است که باعث تفاوت میشود
بلند پرواز باشید
*چــه فرقــی بین مــــادر و پــــدر وجود دارد ؟*
*بسیار مــرا به تعجب آورد
کسی که از زمانی که چشــم باز می کنی تو را دوست دارد مــــادر است
وکسی که دوستت دارد بدون اینکه ظاهر کند پــــدر است « به او جفا می کنی »
مــــادر تو را به جهان تقدیم می کند
پــــدر تلاش می کند که جهان را به تو تقدیم کند *« به سختی می افتد*
مــــادر به تو زندگی می دهد
پــــدر به تو می آموزد چگونه این زندگی را احیا کنی *« به تلاش وادار می کند*
مــــادر تو را 9 ماه در رحم خود نگه میدارد
پــــدر باقی عمر تو را حمل می کند *« ومتوجه نیستی »*
مادر به وقت تولدت فریاد می کشد صدایش را نمی شنوی
وپــــدر بعد از آن فریاد می کشد « از او گله می کنی »
مــــادر گریه می کند وقتی بیمار می شوی
پــــدر بیمار می شود وقتی گریه می کنی *« در خفا »*
مــــادر مطمئن می شود که گرسنه نیستی
پــــدر به تو یاد می دهد که گرسنه نمانی *« درک نمی کنی »*
مــــادر تو را روی سینه اش نگه می دارد
پــــدر تو را به دوش می کشد « اورا نمی بینی »
مــــادر چشمه محبت است
وپــــدر چاه حکمت *« و می ترسی از عمق چاه »*
مــــادر مسئولیت از دوش تو بر می دارد
پــــدر مسئولیت را در وجود تو می کارد *« تو را به سختی می اندازد »*
مــــادر تو را از سقوط نگه می دارد
پــــدر می آموزد بعد از سقوط بلند شوی
مادر یاد می دهد چگونه روی پای خود راه بروی
پدر یاد می دهد چگونه در راه ها ی زندگی حرکت کنی
مــــادر کمال وزیبایی را منعکس می کند
پــــدر واقعییت ها وتلاشها را منعکس می کند
*مهــر مــادری را هنگام ولادت حس می کنی*
*مهــر پــدری را وقتی پــــدر شدی حس خواهی کرد*
*بنابرایــن مــــادر با چیــزی مقایســه نمی شود*
*و پــــدر تکــرار نخواهــد شــد.*
بهترین جواب بدگویی: سکوت
بهترین جواب خشم: صبر
بهترین جواب درد: تحمل
بهترین جواب تنهایی: تلاش
بهترین جواب سختی: توکل
بهترین جواب خوبی: تشکر
بهترین جواب زندگی: قناعت
بهترین جواب شکست: امیدواری
یادمان باشد با شکستن پای دیگران
ما بهتر راه نخواهیم رفت!
یادمان باشد با شکستن دل دیگران
ما خوشبختتر نمیشویم!
کاش بدانیم اگر دلیل
اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم
با خدای او طرفیم ..
و کاش انسانها "انسان" بمانند..
وقتی طوفان تمام شد، یادت نمی آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی، که طوفان واقعاً تمام شده باشد.
اما یک چیز مسلم است: وقتی از طوفان بیرون آمدی، دیگر آنی نیستی، که قدم به درون طوفان گذاشت…
راز شمع چیست؟
چرا روی کیک تولد شمع روشن میکنند؟؟؟
عالم خلقت اگه تجزیه شود به چهار عنصر میرسیم:
آب... آتش...
باد... خاک...
و در دل این چهار عنصر شعور الهی وجود دارد..
اگه موقع دعا کردن جایی باشیم که این چهار عنصر وجود داشته باشند استجابت دعا به شدت اتفاق می افتد...
شمعی که میسوزد این چهار عنصر رو با
هم دارد:
موم شمع: خاک
شعله شمع: آتش
دود شعله: باد
موم ذوب شده: آب
وقتی موقع دعا کردن به شمع در حال سوختن نگاه میکنید به شعور الهی متصل تر میشوید...
و دعا به راحتی به عالم بالا میرود و به استجابت میرسد اگه با قوانین
خیر هماهنگ باشد...
راز شمع این است؛
برای همین در محراب ها و مکان های مقدس برای دعا کردن شمع روشن میکنند و روی کیک تولد شمع میگذارند و لحظه ی فوت کردنش میگویند آرزو کنید..!!
الهی_قمشهای
یادت هست...؟
چند ماه پیش را میگویم
انتظار پاییز را میکشیدیم
برایش ذوق داشتیم
اکنون پاییز نفس های آخرش را میکشید
به همین زودی تمام شد
خیلی فکرها برایش داشتیم نه؟
خیلی خاطره ها خواستیم بسازیم که نشد...
خب تمام عمر همین است
فصل های مختلف زندگی میگذرد
تمام میشود
در آخر این تویی که خودت را تنها میابی
تنهای تنها میان اتفاقاتی که نیفتاد!
پس بخند
با تمام نداشته هایت برقص
در همین لحظه، در همین حالا
به حال خوبت وعده ی فلان فصل وُ فلان روز وُ فلان شخص را نده...
علی_سلطانی
اگر تو نتوانی بخندی، برقصی، آواز بخوانی، زندگیت مانند یک کویر است.
زندگی باید مثل باغی شود که در آن پرندگان آواز می خوانند گل ها شکوفه می دهند و درخت ها به رقص در میآیند ، جایی که خورشید با شادمانی برخیزد.
این یکی از بزرگترین حماقت های بشر است که در دنیا هیچ دانشگاهی هنر زندگی کردن ، هنر عشق ورزیدن و هنر شاد بودن و مراقبه کردن را به مردم آموزش نمیدهد.
تمام چیزهایی که در دانشکده ها تدریس میشوند نمیتوانند به تو احساس شوخطبعی بدهند.
به جز عشق نیایشی نیست..
اوشو
میترسم.
میترسم بمیرم و نشنوم از عزیزانم، از نزدیکانم که چه مقدار دوستم داشتهاند.
به کار من یکی که نمیآید بعد از مرگ.
کاش به کیفیت زندگیِ هم اضافه کنیم با گفتنها
(آدمیزاد به شنیدن همیناست که زندهست به گمان من)
-من دایٔم میگویم، حتی به رهگذرانی که لبخند میزنند.
با چشمانم، با لبخند-
---
مرسوم شده است گویا که از علاقهمان کم میگوییم به عزیزانمان تا زندهاند، تا زندهایم.
-و چه نزدیک است این روزها مرگ به زندگی