فارغ از افسانه های نام و ننگ
اگر من شاعر بودم…
هیچوقت
شعری برایت نمی سرودم
و تو را…
کمتر از آنچه هستی،
در فهم واژه ها نمی ریختم
که هرگز و تا هنوز…
پروانه ای به دنیا نیامدست،
که در دربار گل ها…
شاعری کند
از تو که می نویسم…
زانوی واژه هایم سست ،
دست هایم…
محو تماشای تو می شوند
و من میان زمینُ آسمان
در ب یِ بسم اللّه ِ ♥ چشمانت ♥ …
بلاتکلیف می مانم !
رفت...
اما مرا بزرگ کرد رفتنش
عاقل کرد...
یاد گرفتم اعتماد بی جا
تنهایی به بار دارد...
یاد گرفتم وابستگی برای خداست
نه بنده هایش
میبینمش...
اما...
برایم طعم گذشته را ندارد
تلخ شده است!!!
ساعتها نگاهش هم بکنم
گوشه ای از دلم نمی لرزد...
رفتنش چنان خنثی کرد دلم را
که...
برای خودش هم تکانی نخورد....
❤❤● رفاقت قشنگه، ترک ش نکنیم ● ❤
روزهای پربار و موفقیت را برای همه شما آرزومندم
از خدا پروا کنید تا پـَـــــــــر وا کنید …
در محضر خدایمان معصیت دگر بس
آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید
هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
وقتی لباسش بوی عطر دیگری دارد
باید بفهمم عشق هم آخر سری دارد
من عاشق او می شوم ! او عاشق عشقش...
عاشق همیشه قصه ی زجر آوری دارد
بوی تبانی می دهد جای تعجب نیست
قلبی که عاشق می شود نا داوری دارد
جنجال مویش را تمام شهر می بینند
اما کنار من همیشه روسری دارد
از پچ پچ همسایه ها در کوچه فهمیدم
دلشوره هایم ماجرای بدتری دارد
دلواپسی دیوانه ام کرده چرا گفتند:
دیوانه بودن حس و حال محشری دارد
"دیوانه بودن عالمی دارد" حقیقت نیست!
وقتی رقیبت عالم عالم تری دارد...
علی صفری